بسمله
[بِ مِ لَ / لِ] (ع اِ) مخفف بسم الله. (از غیاث) (از ناظم الاطباء). مأخوذ از تازی مخفف بسم الله الرحمن الرحیم :
ابرو بنما که جان دهم جان
بی بسمله بسملم مگردان.واله هروی.
از مصحف روی تو به پیشانی پرخون
بسمل شدهء تیغ تو صد بسمله دارد.
علی خراسانی (از آنندراج).
برسمت قارآن پنج محل وقف کرد
از زبر بسمله تا به سر نستعین.قاآنی.
|| استعانت بنام خدا در خطابه و هر کاری: کل امرٍ ذی بال لم یبدأ ببسم الله فهو اَبتر. || در تداول فقه و تفسیر اختلاف است که بسم الله در اول هر سوره آیه مستقلی است یا از آیات آن سوره است چنانکه صاحب شرایع بسمله را آیه ای از سورهء حمد میشمارد و قرائت آن را با سورهء حمد واجب میداند. رجوع به شرایع چ 1307 ه . ق. ص21 و بسم الله الرحمن الرحیم شود.
ابرو بنما که جان دهم جان
بی بسمله بسملم مگردان.واله هروی.
از مصحف روی تو به پیشانی پرخون
بسمل شدهء تیغ تو صد بسمله دارد.
علی خراسانی (از آنندراج).
برسمت قارآن پنج محل وقف کرد
از زبر بسمله تا به سر نستعین.قاآنی.
|| استعانت بنام خدا در خطابه و هر کاری: کل امرٍ ذی بال لم یبدأ ببسم الله فهو اَبتر. || در تداول فقه و تفسیر اختلاف است که بسم الله در اول هر سوره آیه مستقلی است یا از آیات آن سوره است چنانکه صاحب شرایع بسمله را آیه ای از سورهء حمد میشمارد و قرائت آن را با سورهء حمد واجب میداند. رجوع به شرایع چ 1307 ه . ق. ص21 و بسم الله الرحمن الرحیم شود.