بزمگاه

معنی بزمگاه
[بَ] (اِ مرکب) مجلس شراب و جشن و جای عیش و مهمانی باشد. (برهان). جای که در آن بزم واقع شود. از عالمِ [یعنی از قبیلِ] منزلگاه و مجلسگاه. (آنندراج). مجلس شراب. (انجمن آرای ناصری). بزمگه. بزم. مجلس شراب. جای مهمانی و باده پیمایی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
بقلب اندرون بیژن تیزچنگ
همی بزمگاه آمدش جای جنگ.فردوسی.
که روشن شدی زو همه بزمگاه
بیاور که ما را ببزمست راه.فردوسی.
شما را از آسایش و بزمگاه
گران شد بدینسان سر از رزمگاه.فردوسی.
به زهراب شمشیر در بزمگاه
بکوشش توانمْش کردن تباه.فردوسی.
باغ شکفته ای چو درآئی ببزمگاه
شیر دمنده ای چو درآئی بکارزار.فرخی.
همین بزمگاه دلارای اوست
در این نغز تابوت هم جای اوست.
(گرشاسب نامه ص134).
در بزمگاه مالک ساقی زمانه اند
این ابلهان که در طلب جام کوثرند.
ناصرخسرو.
به بزمگاه تو شاهان و خسروان خدّام
به رزمگاه تو خانان و ایلکان حُجّاب.
مسعودسعد.
وز بر آن بزمگاه نوبتی خسروی
همچو قضا کامکار همچو قدر کامران.
خاقانی.
بفرمود تا بزمگاه او به تعبیهء خیول و تغشیهء فیول بیاراستند. (ترجمهء تاریخ یمینی ص332).
با هزاران هزار زینت و ناز
بر سر بزمگاه خود شد باز.نظامی.
مرا در بزمگاه شاه بردند
عطارد را ببرج ماه بردند.نظامی.
ثنا گفت بر گاه و بر بزم شاه
که آباد باد از تو این بزمگاه.نظامی.
چو شاهان نشستند در بزم شاه
شد آراسته حلقهء بزمگاه.
نظامی (از آنندراج).
بزمگاهی دل نشان چون قصر فردوس برین
گلشنی پیرامنش چون روضهء دارالسلام.
حافظ.
عرصهء بزمگاه خالی ماند
از حریفان و جام مالامال.حافظ.
حافظ که ساز مطرب عشاق ساز کرد
خالی مباد عرصهء این بزمگاه از او.حافظ.
تو شمع مهر فروغی و بزمگاه وجود
فلک همیشه چو فانوس پاسبان تو باد.
کلیم (از آنندراج).
- بزمگاه آراستن؛ بزم آراستن. مجلس عیش و عشرت و مهمانی ساختن :
بپخت و بخوردند و می خواستند
یکی بزمگاه نو آراستند.فردوسی.
بیاراست خرم یکی بزمگاه
بسر برنهاد آن کیانی کلاه.فردوسی.
- بزمگاه روشن ساختن؛ روشن کردن بزم. مجلس عیش را روشن ساختن :
درفش بزرگان و پیل و سپاه
بسازید روشن یکی بزمگاه.فردوسی.
- بزمگاه ساختن؛ مجلس بزم آراستن. مجلس عیش و عشرت و مهمانی چیدن :
بروز نخستین یکی بزمگاه
بسازد شما را دهد پیشگاه.فردوسی.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.