بزرجمهری
[بُ زُ مِ] (حامص) عمل و کار بزرجمهر. دانایی. حکیمی. حکمت دانی:
خصم ار بزرجمهری یا مزدکی کند
تأیید میر باد که حرز امان ماست.خاقانی.
خصم ار بزرجمهری یا مزدکی کند
تأیید میر باد که حرز امان ماست.خاقانی.