بریم
[بَ] (ع اِ) صبح. (منتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد از لسان). || دو رشتهء سرخ و سپید که زنان با هم تافته بر میان و بازو بندند. (منتهی الارب). || نخی که از رشته های سپید و سیاه تافته باشند. (از اقرب الموارد). || هرچه در آن دو رنگ مختلف باشد. (منتهی الارب). || ریسمان تابیده. (از اقرب الموارد). || ریسمانی است دورنگ مزین به جواهر و جز آن که زنان بر میان و بازو بندند. (منتهی الارب). ریسمانی است زنان را که از دو رنگ تشکیل شده مزین به جواهر است. (از اقرب الموارد). || جامه که ابریشم و کتان در آن بکار رفته باشد. || آبی که با آب دیگر مخلوط شده باشد. (از ذیل اقرب الموارد از لسان). || حمایل مهره ها که برای دفع چشم زخم در گلوی اطفال کنند. (منتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد از لسان). || اشک آمیخته به سرمه. || جماعت از هر جنس مردم. || لشکری که از قبایل شتی گرد آمده باشد. (منتهی الارب). سپاه و لشکر، بجهت رنگهای مختلف شعار قبایل که در آن است. (از اقرب الموارد). || افسون. (منتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد از لسان). || مرد متهم. (منتهی الارب).