برنگ
[بَ رَ] (اِ) جرس و درای. (برهان) (آنندراج) :
چو ماسورهء هند باری برنگ
میان آکنیده به تیر خدنگ.نظامی.
|| غلق در خانه. || کلید، که عربان مفتاح خوانند. (برهان) (آنندراج). کلید و دربند. (ناظم الاطباء).
چو ماسورهء هند باری برنگ
میان آکنیده به تیر خدنگ.نظامی.
|| غلق در خانه. || کلید، که عربان مفتاح خوانند. (برهان) (آنندراج). کلید و دربند. (ناظم الاطباء).