آتش ناک
[تَ] (ص مرکب) آتشین :
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینهء شبگیر ما؟حافظ.
- آتشناک کردن آتش زنه؛ بیرون کردن آتش از وی: اوری الزند؛ آتش ناک کرد آتش زنه را. (زمخشری).
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینهء شبگیر ما؟حافظ.
- آتشناک کردن آتش زنه؛ بیرون کردن آتش از وی: اوری الزند؛ آتش ناک کرد آتش زنه را. (زمخشری).