برعکس
[بَ عَ] (ق مرکب) بعکس. بالعکس. برخلاف. (آنندراج). و رجوع به عکس شود.
- برعکس کردن؛ برخلاف آن کردن.
- || واژگون کردن. وارونه کردن. معکوس کردن.
- برعکس کردن؛ برخلاف آن کردن.
- || واژگون کردن. وارونه کردن. معکوس کردن.