براه
[بُ] (نف) قطع کننده. قاطع. برّنده. برّا. و این کلمه در «ناخن براه» جزو دوم است از کلمهء مرکب و در بیت ذیل مستقل بکار رفته است :
بپوشی همان پوستین سیاه
یکی کارد بستان تو با خود براه(1).
(یادداشت بخط مؤلف از فردوسی چ بروخیم ج9 ص2822).
و نیز ممکن است براه صورتی از پراه و پیراه باشد از مصدر پیراهیدن و پیراستن که در پوست پیراه بمعنی دباغ آمده است.
(1) - ن ل: و بنورد راه. و در این صورت بیت شاهد نخواهد بود.
بپوشی همان پوستین سیاه
یکی کارد بستان تو با خود براه(1).
(یادداشت بخط مؤلف از فردوسی چ بروخیم ج9 ص2822).
و نیز ممکن است براه صورتی از پراه و پیراه باشد از مصدر پیراهیدن و پیراستن که در پوست پیراه بمعنی دباغ آمده است.
(1) - ن ل: و بنورد راه. و در این صورت بیت شاهد نخواهد بود.