بدوی
[بَ دَ وی ی] (ع ص نسبی) منسوب به بدو. (از منتهی الارب) (از تاج العروس). منسوب به بادیه. (از الانساب سمعانی) (آنندراج)(1). بیابان باش. (بحر الجواهر). مردم صحرانشین. (غیاث اللغات). آنکه در بادیه زندگانی کند. بادیه نشین. بادی. اعرابی. مقابل حضری و قراری و شهری و روستایی و مدری و مقیم. (از یادداشت مؤلف). ج، بَداویّ. (از المنجد).
(1) - در اقرب الموارد بَدْویّ منسوب به بَدْو، و بَدَویّ منسوب به بادیه است و در منتهی الارب بدوی منسوب به بَدْو و نیز منسوب به بداوه است و صاحب المنجد بَدَویّ هر دو را منسوب به بَدْو آورده است.
(1) - در اقرب الموارد بَدْویّ منسوب به بَدْو، و بَدَویّ منسوب به بادیه است و در منتهی الارب بدوی منسوب به بَدْو و نیز منسوب به بداوه است و صاحب المنجد بَدَویّ هر دو را منسوب به بَدْو آورده است.