بدون
[بِ نِ] (حرف اضافهء مرکب)(1) بغیر. بجز. (آنندراج) (ناظم الاطباء). بی. بلا. (یادداشت مؤلف): بتلاء؛ عمرهء بدون حج. (منتهی الارب). اراضی بدون مالک؛ یعنی بی مالک. بدون او این کار میسر نیست؛ یعنی بی او. (از یادداشت مؤلف).
(1) - مرکب از ب + دون، و لازم الاضافه است برخی آن را قید استثنا می دانند و گروهی حرف اضافهء مرکب.
(1) - مرکب از ب + دون، و لازم الاضافه است برخی آن را قید استثنا می دانند و گروهی حرف اضافهء مرکب.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.