بدبینی
[بَ] (حامص مرکب) عمل بدبین. ببدگمانی نگریستن در امری یا در همهء امور.
- بدبینی کردن؛ به دیدهء سوءظن در امور نگریستن. عیب جویی کردن :
مکن هیچ بدبینی از دیگران
وگر نیک بینی تو خو کن برآن.
(گرشاسب نامه).
|| در اصطلاح فلسفه، اعتقاد به اینکه جهان پر از بدبختی و یأس و حرمان است(1). مقابل خوش بینی. (فرهنگ فارسی معین). دهرنکوهی.
.
(فرانسوی)
(1) - Pessimisme
- بدبینی کردن؛ به دیدهء سوءظن در امور نگریستن. عیب جویی کردن :
مکن هیچ بدبینی از دیگران
وگر نیک بینی تو خو کن برآن.
(گرشاسب نامه).
|| در اصطلاح فلسفه، اعتقاد به اینکه جهان پر از بدبختی و یأس و حرمان است(1). مقابل خوش بینی. (فرهنگ فارسی معین). دهرنکوهی.
.
(فرانسوی)
(1) - Pessimisme
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.