بت
[بَ] (اِ)آهار جولاهگان را گویند یعنی آشی که بر روی کار مالند. (هفت قلزم) (انجمن آرای ناصری) (شرفنامهء منیری) (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). معرب آن بت با تشدید تاء است. (حاشیهء برهان چ معین). آهار جولاهان که جامه بدان تر کنند و شوی نیز گویند. (فرهنگ اسدی). || لیف جولاهگان. (هفت قلزم) (از انجمن آرای ناصری) (برهان قاطع) :
ریشی چگونه ریشی چون مالهء بت آلود
گوئی که دوش تا روز بر ریش گوه پالود.
عماری(1).
آن ریش پر خدو بین چون مالهء بت آلود
گوئی که دوش بر وی تا روز گوه پالود.
طیان.
کشیده بت و شال و خفری رده
ملای مله جمله برهم زده.نظام قاری.
جمال دنیی و دین آنکه در زمین مصاف
دهد بخون عدو تار و پود او را بت.فخری.
(1) - این شعر بنام طیان نیز ضبط شده است.
ریشی چگونه ریشی چون مالهء بت آلود
گوئی که دوش تا روز بر ریش گوه پالود.
عماری(1).
آن ریش پر خدو بین چون مالهء بت آلود
گوئی که دوش بر وی تا روز گوه پالود.
طیان.
کشیده بت و شال و خفری رده
ملای مله جمله برهم زده.نظام قاری.
جمال دنیی و دین آنکه در زمین مصاف
دهد بخون عدو تار و پود او را بت.فخری.
(1) - این شعر بنام طیان نیز ضبط شده است.