بایگانی
(حامص) عمل بایگان. || ضبط. (لغات مصوبهء فرهنگستان). نام دائره ای در ادارات دولتی و بنگاههای ملی که اعضاء آن مأمور ضبط و نگاهداری پرونده ها و نامه ها هستند و بهنگام مراجعه آن اسناد را در اختیار مراجعان میگذارند. این کلمه را میتوان در برابر ترکیب دفاتر خلود (تذکره الملوک ص6 و 15) بکار برد. (یادداشت مؤلف).
- بایگانی شدن؛ ضبط شدن. در پرونده قرار گرفتن نامه.
- بایگانی کردن؛ ضبط کردن :
در دفتر عشق بدگمانی نکنی
با فکر رقیب ما تبانی نکنی
آن دل که به دست تو سپردیم بتا
زنهار که زود بایگانی نکنی.؟
- بایگانی شدن؛ ضبط شدن. در پرونده قرار گرفتن نامه.
- بایگانی کردن؛ ضبط کردن :
در دفتر عشق بدگمانی نکنی
با فکر رقیب ما تبانی نکنی
آن دل که به دست تو سپردیم بتا
زنهار که زود بایگانی نکنی.؟