باکام

معنی باکام
(ص مرکب) (از با+ کام) برمراد. بامراد. پیروز. فیروز. کامیاب. فیروزمند. پیروزمند. مظفر :
چو آگاهی آمد ز دانا بشاه
که باکام و با شادی آمد ز راه.فردوسی.
و بهرام با مالهای بسیار بازگشت پیروز و باکام [ از هند ]. (فارسنامهء ابن البلخی ص82). و رجوع به کام شود.
- بارای و کام؛ بااندیشه و آهنگ . باخرد و نیت و آهنگ :
گشاده سخن مرد بارای و کام
همی آب حیوانش خواند بنام.فردوسی.
و رجوع به کام و رای شود.
- باکام دل؛ پیروزمند و برمراد دل. کامیاب : و بمدتی نزدیک هردو مظفر و باکام دل و غنیمت بی اندازه بازآمدند. (فارسنامهء ابن البلخی 82). و رجوع به کام و بارای و کام شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.