باغستان
(1) [غِ] (اِ مرکب) جایی که باغ بود. جایی که باغات بسیار در آن بود. (ناظم الاطباء) :
سروی چو تو میباید تا باغ بیاراید
ور درهمه باغستان سروی نبود شاید.
سعدی (بدایع).
|| رز. (یادداشت مؤلف)(2). و در تداول مردم قزوین، رزستان. موستان. موزارها. تاکستان.
(1) - از باغ + پساوند ستان.
(2) - Vignoble.
سروی چو تو میباید تا باغ بیاراید
ور درهمه باغستان سروی نبود شاید.
سعدی (بدایع).
|| رز. (یادداشت مؤلف)(2). و در تداول مردم قزوین، رزستان. موستان. موزارها. تاکستان.
(1) - از باغ + پساوند ستان.
(2) - Vignoble.