باغ دار
(نف مرکب) دارندهء باغ. باغ خدا. صاحب باغ. آنکه باغداری کند. دارای باغ. (یادداشت مؤلف). مالک باغ. || دهقانی که کشتمند او باغ است. || آنکه تمشیت باغ کند. || آنکه نگهبانی و حراست باغ کند. محافظ باغ. || آنکه از محصول باغ بهره برگیرد. آنکه در جمع آوری و فروش حاصل باغ دخالت دارد. اجاره دار باغ. رجوع به باغداری شود.