باغبانی
[غْ / غِ] (حامص) عمل باغبان. نِطاره. (منتهی الارب). محافظت و نگهبانی باغ. پرستاری باغ. (ناظم الاطباء). باغ پیرائی. بستان بانی :
همی تا کند بلبل اندر بهاران
بباغ اندرون روز و شب باغبانی.فرخی.
نهالی که باغش دل تست وز ایزد
بر او مر خرد را رود باغبانی.ناصرخسرو.
همی تا کند بلبل اندر بهاران
بباغ اندرون روز و شب باغبانی.فرخی.
نهالی که باغش دل تست وز ایزد
بر او مر خرد را رود باغبانی.ناصرخسرو.