باری
(ع ص) (نعت فاعلی از بری) تراشندهء تیر. (اقرب الموارد). تراشنده. (ناظم الاطباء) :
مواظب الخمس لا وقاتها
منقطع فی خدمه الباری.
صفت قلم است و از خمس صلوات خمس مراد نیست بلکه پنج انگشت را خواهد و از باری خدای تعالی را نخواسته بلکه تراشندهء قلم را اراده کرده است. تیرتراش. (ناظم الاطباء): واعطیت القوس باریها؛ داده ای کمان را به کسی که میداند طریق استعمال آن را، در وقتی گویند که کار را به اهلش رجوع کرده باشند. (ناظم الاطباء).
مواظب الخمس لا وقاتها
منقطع فی خدمه الباری.
صفت قلم است و از خمس صلوات خمس مراد نیست بلکه پنج انگشت را خواهد و از باری خدای تعالی را نخواسته بلکه تراشندهء قلم را اراده کرده است. تیرتراش. (ناظم الاطباء): واعطیت القوس باریها؛ داده ای کمان را به کسی که میداند طریق استعمال آن را، در وقتی گویند که کار را به اهلش رجوع کرده باشند. (ناظم الاطباء).