بارگیری
(حامص مرکب) گرفتن بار خواه برای حمل بر روی ستور و یا حمل در کشتی. (ناظم الاطباء). عمل پر کردن جوالها و غیره از محمولی برای بردن بر ستور و غیره. بار بستن و مهیا نمودن: قافلهء اصفهان هنوز بارگیری خود را نکرده. (فرهنگ نظام). || الزام و اثبات گناه. (ناظم الاطباء).