باربردار

معنی باربردار
[بَ / بُ](1) (نف مرکب) باربر. (ناظم الاطباء). بارکش. بردارندهء بار. حمال. رجوع به آنندراج، شعوری و دِمزن شود. || حیوان بارکش. باربر :
گاوان و خران باربردار
به زآدمیان مردم آزار.سعدی (گلستان).
رجوع به بارکش و باربر و «دِمزن» شود. || حامل. حامله. زن و مادهء حیوان که حامله شود و بار گیرد. || راه بن بست. (شعوری). راه سخت و صعب (طریق غیرنافذ یعنی چقمز یول [ ترکی ]). (دِمزن).
(1) - ناظم الاطباء بفتح بای دوم آورده، ولی باید دانست که هم باربُر صحیح است بقیاس فرمانبردار و نامبردار از مصدر بار بردن، و هم باربَر از مصدر بار برداشتن. (محمد معین).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.