بارانداز
[اَ] (اِ مرکب)(1) قسمتی از ساحل و یا بندرگاه و یا منزلی از راه که چارواداران یا کشتی ها و یا دیگر وسایل حمل و نقل مال التجاره و بار خود از ستور فروگیرند. قدسی گوید :
از خس و خار درین دشت صدا می آید
که درین منزل پرخوف مکن بارانداز.
(از آنندراج).
رجوع به بارافکن شود.
|| فروکش شدن. (غیاث). فروکش کردن. || مقام گزیدن. (غیاث). رجوع به بارافکن شود.
(1) - لفظاً صفت فاعلی است و در معنی بر اسم مکان دلالت کند.
از خس و خار درین دشت صدا می آید
که درین منزل پرخوف مکن بارانداز.
(از آنندراج).
رجوع به بارافکن شود.
|| فروکش شدن. (غیاث). فروکش کردن. || مقام گزیدن. (غیاث). رجوع به بارافکن شود.
(1) - لفظاً صفت فاعلی است و در معنی بر اسم مکان دلالت کند.