باده گیر
[دَ / دِ] (نف مرکب) شراب خوار. می خوار. میگسار. شرابخواره. باده نوش. باده خوار. باده کش :
نیک عیبی دارم و آنست عیبم کز خرد
نیستم لت خوارگیر و قمْرباز و باده گیر.
سنایی.
نیک عیبی دارم و آنست عیبم کز خرد
نیستم لت خوارگیر و قمْرباز و باده گیر.
سنایی.