بادامه

معنی بادامه
[مَ / مِ] (اِ مرکب)(1) پیلهء ابریشم را گویند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). نوعی از ابریشم که هنوز آنرا از هم نگشاده باشند. (غیاث). فیلق. بادامچه :
ای که ترا به ز خشن جامه نیست
حکم بر ابریشم و بادامه نیست.
نظامی (از آنندراج).
کرم بادامه شو و هرچه خوری پاک برآر
تا لعاب دهنت بر سر افسر گردد.نظامی.
همه رخ، گل، چو بادامه ز نغزی
همه تن، دل، چو بادام دومغزی.نظامی.
|| جنسی از ابریشم باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). و نیز جنسی از ابریشم کمینه. (شرفنامهء منیری) (فرهنگ خطی متعلق بکتابخانهء لغت نامه). || قسمی از پارچهء نفیس. (غیاث). || کرمی بود که ابریشم ازو گیرند. (اوبهی). دودالقَز :
کفن حله شد کرم بادامه را
که ابریشم از جان تند جامه را.نظامی.
|| خرقهء مرقعه را هم میگویند یعنی خرقه ای که از پاره های رنگین فراهم دوخته شده باشد. (برهان) (غیاث). مرقع درویشانه که از چند رنگ بهم دوخته باشند. (فرهنگ خطی). آن خرقه که از پر گالهای سه گوشه یا چهارگوشه خردخرد بدوزند برای نشان و زیبائی. (شرفنامهء منیری). مرقع درویشان است که چند رنگ بهم دوخته باشند. (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). نوعی از نقشهای خرقهء تصوف که بشکل بادام است. || خال گوشتی را هم گفته اند و آن اژخ مانندی است که بیشتر از بشرهء مردم برمی آید. (برهان). بمعنی خال گوشتی که از بشره برآمده باشد نیز گفته اند چنانکه سیفی گفته :
میان ابرو بادامهء سیاه چنانک
بقبضه برده یکی تیر پله(2) تا پیکان.
(از آنندراج) (از انجمن آرا) (از فرهنگ نظام) (از ناظم الاطباء).
|| چشم مانندی باشد که از طلا و نقره سازند و بر کلاه طفلان دوزند. (برهان). بمعنی گلی که بر کلاه کودکان از طلا و نقره و ابریشم دوزند و چون اغلب آن شبیه به پیلهء کژ ابریشمی از یکدیگر نگشاده است و ببادام و چشم نیز مشابهت دارد باین اسم موسوم شده و گفته اند :
از بسکه بر کلاهش بردوختم دو دیده
بادامه برنشاندم بر بستهء کلاهش.
(از آنندراج) (از انجمن آرا) (از فرهنگ نظام).
چشم آسا از فلز است که چشم زخم را بر کلاه کودکان دوزند. (آنندراج) (انجمن آرا). گلی که بر کلاه کودکان از طلا و نقره نصب کنند و یا از ابریشم دوزند. (ناظم الاطباء). و رجوع بفرهنگ نظام شود :
آن غنچه های نستر، بادامه های کژ شد
زرّ قراضه در وی چون کرم پیله مضمر.
خاقانی (از آنندراج).
|| بمعنی نگین و مهر انگشتری هم آمده است. (برهان). بمعنی نگین و مهر انگشتری و نگینی که بصورت بادام باشد. (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (خسرو و شیرین نظامی چ وحید). و انگشتری اهلیلجی را باعتبار شباهت ببادام، بادامه گفته اند و شباهت بادام و چشم واضح است. (آنندراج) (انجمن آرا). نگین و مهری که بشکل بادام باشد که نامهای دیگرش مهرلوزی و بادامی است. (فرهنگ نظام) :
بخندی پیش هر چشمی ز چشم خسروت شرمی
بسنده(3) نیست آخر بر یکی خاتم دو بادامه.
امیرخسرو (از آنندراج) (از انجمن آرا).
|| هر جنس مطبوع را نیز گفته اند. || رقعه و پنبه را نیز گویند که درویشان بر خرقه دوزند. (برهان) (ناظم الاطباء). || هر دانه و حلقهء زنجیر. (برهان). هر دانه از زنجیر. (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). مؤلف آنندراج معتقد است که بمعنی انجیر است نه زنجیر. مؤلف برهان در قرائت دچار سهو شده است. || بمعنی انجیر نیز ذکر شده آنهم بملاحظهء شباهت با چشم ولی صاحب برهان انجیر را زنجیر دانسته و گفته بمعنی هر دانه و حلقه نیز آمده است. (آنندراج) (انجمن آرا).
(1) - مرکب است از بادام و ها که افادهء تشبیه کند و از اینجاست که پیلهء ابریشم را باعتبار شباهت ببادام، بادامه خوانده اند. (آنندراج). مؤلف فرهنگ نظام «ها» را علامت نسبت دانسته است.
(2) - ن ل: پیله. (انجمن آرا).
(3) - ن ل: پسنده. (انجمن آرا).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.