باج

معنی باج
(اِ) باج و باژ و باز از ریشهء باجی(1)پارسی باستان مشتق است، و آن از ریشهء بج(2) اوستائی بمعنی بخش کردن و قسمت کردن است. (حاشیهء برهان قاطع چ معین) (مزدیسنا بقلم معین ص 253 و 254). باژ و پاژ. خراج. (منتهی الارب). سا. (حاشیهء فرهنگ خطی اسدی نخجوانی). ساو. مالیات. اَتاوه. جباوه. جبوه. جبایه. جبیً. ج، جبایات. (منتهی الارب). مکس. (منتهی الارب) (مجمل). خرج. (منتهی الارب). مال و اسبابی باشد که پادشاهان بزرگ از پادشاهان زیردست گیرند و همچنین سلاطین از رعایا ستانند. (برهان) (غیاث) (آنندراج) (انجمن آرا). رصد و خراج و جزیه که بحکام دهند. (اوبهی). زری که از سوداگران بطریق محصول میگیرند. (غیاث). هرچه زیاده بر زکوه از تجار و جز آن ستانند. (مجمل) : ایشان تدبیر کردند که سوی خاقان رسول فرستند و هدیه و ساو و باج بپذیرند تا او بازگردد و در مملکت ایشان فساد نکند. (ترجمهء طبری بلعمی).
سلیح و هیونان و اسبان و باج
به ایران فرستاد با تخت عاج.فردوسی.
تو تخت بزرگی ندیدی نه تاج
شگفت آیدت لشکر و مرز و باج.فردوسی.
همه چرم گاوان سراسر دهم
اگر بشمری باج بر سر نهم.فردوسی.
بدو بود آراسته تخت و عاج
ز روم و ز چین بستد او ساو و باج.فردوسی.
بدیشان بورزید و زیشان خورید
همی باج را خویشتن پرورید.فردوسی.
هر زمان تاجش فرستد پادشاه قیروان
هر نفس باجش فرستد شهریار قندهار.
منوچهری.
تا روم ز هند لاجرم شاها
گیتی همه زیر باج و سا کردی.عسجدی.
به بیچارگی ساو و باج گران
پذیرفت با هدیهء بیکران.اسدی.
تا بدرقهء دوستی آل علی نیست
بر قافلهء دین هدی دیو نهد باج.سوزنی.
باکو ببقاش باج خواهد
خزران و ری و زره گران را.خاقانی.
از چنین گوهر زکوتی داد نتوان بهر آنک
تاج ترکستان بباج ترکمان آورده ام.
خاقانی.
اشتر اندر وحل ببرق بسوخت
باج اشتر ز ترکمان برخاست.خاقانی.
چو دشمن خر روستائی برد
ملک باج و ده یک چرا میخورد؟بوستان.
مخالف خرش برد و سلطان خراج
چه اقبال بینی در آن تخت و تاج؟بوستان.
سزد که از همهء دلبران ستانی باج
از آنکه بر سر خوبان عالمی چون تاج.
حافظ.
ایمنی جستم ز ویرانی ندانستم که چرخ
گنج میخواهد بجای باج از ملک خراب.
صائب.
-باج بشغال ندادن؛ کنایه از بزور و قلدری و اشتلم تسلیم کسی نشدن. رشوه بکسی ندادن. به کمتر از خود پول مفت، زورکی ندادن. (فرهنگ نظام): در اردستان باج بشغال میدهند.
- باج رعنائی گرفتن از کسی؛ در رعنائی غالب آمدن بر وی. دانش گفته :
سایه رنگین جابجا افتد ز حسن جلوه اش
باج رعنائی ز سرو آن قامت رعنا گرفت.
این تخصیص بیجاست بلکه مطلق باج گرفتن از لوازم غلبهء خود است. (آنندراج). || زری که راهداران از سوداگران بگیرند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). زری بود که گذربانان از آینده و رونده بستانند. (جهانگیری) (شعوری). راه داری :
ز هر دروازه ای برداشت باجی
نجست از هیچ دهقانی خراجی.نظامی.
|| گمرک. || جزیه. || زکوه.
(1) - baji.
(2) - baj.

درگاه سپهر پی برای ووکامرس

راهکاری امن برای پرداخت آنلاین سفارشات در ووکامرس؛ با سپهر پی تراکنش‌ها را سریع و بدون دردسر انجام دهید.

مشاهده جزئیات محصول

اشتراک‌گذاری:

با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید