ایوب
[اَیْ یو] (اِخ) در لغت به معنی برگشت بسوی خداست و ایوب کسی است که در سرزمین عوص زیست کرد. (کتاب ایوب 101). اولین دفعه این اسم توسط حزقیا نام برده شده است و او در حالت تیریازخ در یکی از نقاط اطراف شرق فلسطین نزدیک صحرای لم یزرع موقعی که کلدانیان بنای تاخت و تاز در مغرب نهاده بودند زندگی میکرد. (قاموس کتاب مقدس). از انبیای مذکور است که در تورات نامبرده شده است. وی بشکیبایی در بلایا و محنتها نامبردار است. ذکر او در قرآن آمده است. (فرهنگ فارسی معین). نام پیغمبریکه بر تکالیف و مرض و رنج بسیار صابر بود. (غیاث) (آنندراج) :
چون شادمانی و غم دنیا مقیم نیست
فرعون کامران بود ایوب مبتلا.
سعدی.
- سفر ایوب؛ یکی از اسفار عهد عتیق است که در آن قصهء ایوب و تجارب و صبر او و مجادلاتش با دوستان بتفصیل حکایت شده. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به قاموس کتاب مقدس شود.
- صبر ایوب؛ مثل است برای کسی که بسیار حوصله و صبر دارد.
چون شادمانی و غم دنیا مقیم نیست
فرعون کامران بود ایوب مبتلا.
سعدی.
- سفر ایوب؛ یکی از اسفار عهد عتیق است که در آن قصهء ایوب و تجارب و صبر او و مجادلاتش با دوستان بتفصیل حکایت شده. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به قاموس کتاب مقدس شود.
- صبر ایوب؛ مثل است برای کسی که بسیار حوصله و صبر دارد.