ایمن
[اَ مَ] (ع ص) مبارک. ج، ایامن. یقال: قدم فلان علی ایمن الیمین؛ یعنی به یمن و برکت بازآمد از سفر. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مبارک تر، چه بر تقدیر معنی مبارک تر اسم تفضیل از یمن است. (غیاث اللغات) (از آنندراج). مبارک تر. (مؤید الفضلا). مبارک. میمون. خجسته. فرخ. (فرهنگ فارسی معین). || مرد بسیار یمن و برکت. مؤنث آن، یمناء. (منتهی الارب). || بدست راست کار کننده. (منتهی الارب). کسی که با دست راست کار کند. (ناظم الاطباء). || (اِ) خلاف اَیسَر و آن جانب راست است. (از اقرب الموارد). جهت راست و دست راست. (ناظم الاطباء). دست راست. ج، ایامن. (مهذب الاسماء). جانب دست راست. (از غیاث اللغات). سوی دست راست. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص23). طرف راست. جانب راست. دست راست. سوی راست. راستا. (فرهنگ فارسی معین).