انف
[اَ نَ] (ع مص)(1) ننگ داشتن از چیزی. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ننگ داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). استنکاف. (از اقرب الموارد). ننگ و عار داشتن. (آنندراج): ما رأیت احمی انفاً من فلان؛ یعنی با ننگ تر از فلان ندیدم. || باردار شدن زن و رغبت نکردن وی بچیزی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). ویار کردن زن. (یادداشت مؤلف). || دردمندبینی شدن شتر از چوبک مهار. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). نالیدن شتر از حلقهء مهار. (از اقرب الموارد). || رام و منقاد گردیدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || کراهت داشتن گوینده از آنچه گفته. (از ناظم الاطباء). تنزه. (از اقرب الموارد). || سابق شدن. (آنندراج). و رجوع به اِنف و انفت و انفه شود.
(1) - از باب سمع. (ناظم الاطباء).
(1) - از باب سمع. (ناظم الاطباء).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول