آبهی
[بِ] (اِخ) نام رود آمو یعنی جیحون :
همان گاه نزدیک دریا رسید
یکی ژرف دریای بن ناپدید
به وَستا درون نام او آبهی
که قعرش نبوده ست هرگز تهی.
زراتشت بهرام.
همان گاه نزدیک دریا رسید
یکی ژرف دریای بن ناپدید
به وَستا درون نام او آبهی
که قعرش نبوده ست هرگز تهی.
زراتشت بهرام.