انس
[اَ نَ] (ع مص)(1) خو گرفتن و آرام یافتن بچیزی و نرمیدن از آن. (از اقرب الموارد). آرام یافتن بچیزی و بی پژمان شدن. (از ناظم الاطباء). || (اِمص) بی پژمانی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || (اِ) جماعت کثیر و قبیله ای که مقیم باشند بجایی. || مردم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
(1) - انس به انساً و انسه و انساً از باب سمع و ضرب و کرم. (ناظم الاطباء).
(1) - انس به انساً و انسه و انساً از باب سمع و ضرب و کرم. (ناظم الاطباء).