اندوخته
[اَ تَ / تِ] (ن مف)گردکرده و جمع کرده. (مؤید الفضلاء). حاصل شده و یافته شده و کسب شده و بدست آورده شده. (ناظم الاطباء). الفغده. الفنجیده. نهاده. برنهاده. (یادداشت مؤلف). جمع شده. فراهم آمده. || پس اندازشده. ذخیره شده. (فرهنگ فارسی معین) :
دادش بده و فغانش بشنو
کاندوخته جز فغان ندیده ست.خاقانی.
وه که بیکبار پراکنده شد
آنچه بعمری شد اندوخته.سعدی.
- دانش اندوخته؛ دانش آموخته. دانا :
جهاندیده و دانش اندوخته
سفرکرده و صحبت آموخته.(بوستان).
|| دوباره درست شده. تجدیدشده. مجدداً کامل شده. (فرهنگ فارسی معین). || (اِ) محصول. || فایده و سود و نفع و منفعت. || گنجینه و خزانه. (ناظم الاطباء). || ذخیره. پس انداز. مال گردکرده. (یادداشت مؤلف). || در اصطلاح بانکی، پولی است که در بانکها برای احتیاط ذخیره میشود. (فرهنگ فارسی معین)(1).
(1) - پولی است که در شرکتها و بانکها برای احتیاط ذخیره میشود. این کلمه بجای Reserveاختیار شده است. پیشتر Epargne و Reserveهر دو را ذخیره می گفتند. فرهنگستان مقرر داشته است اولی پس انداز، دومی اندوخته نامیده میشود. (از یادداشت لغت نامه).
دادش بده و فغانش بشنو
کاندوخته جز فغان ندیده ست.خاقانی.
وه که بیکبار پراکنده شد
آنچه بعمری شد اندوخته.سعدی.
- دانش اندوخته؛ دانش آموخته. دانا :
جهاندیده و دانش اندوخته
سفرکرده و صحبت آموخته.(بوستان).
|| دوباره درست شده. تجدیدشده. مجدداً کامل شده. (فرهنگ فارسی معین). || (اِ) محصول. || فایده و سود و نفع و منفعت. || گنجینه و خزانه. (ناظم الاطباء). || ذخیره. پس انداز. مال گردکرده. (یادداشت مؤلف). || در اصطلاح بانکی، پولی است که در بانکها برای احتیاط ذخیره میشود. (فرهنگ فارسی معین)(1).
(1) - پولی است که در شرکتها و بانکها برای احتیاط ذخیره میشود. این کلمه بجای Reserveاختیار شده است. پیشتر Epargne و Reserveهر دو را ذخیره می گفتند. فرهنگستان مقرر داشته است اولی پس انداز، دومی اندوخته نامیده میشود. (از یادداشت لغت نامه).