اندرزنامه
[اَ دَ مَ / مِ] (اِ مرکب)وصیت نامه. پندنامه. (یادداشت مؤلف)(1) :
من ایدون شنیدم که جای مهی
همی مردم ناسزا را دهی
چنان دان که نوشیروان قباد
به اندرزنامه چنین کرد یاد
که هر کو سلیحش بدشمن دهد
همی خویشتن را بکشتن دهد.فردوسی.
(1) - عنوان چند کتاب و رساله ای است که از زمان ساسانیان بجا مانده. رجوع به اندرزباد مار سپندان، اندرز اوشنردانا و اندرز خسرو کواتان شود.
من ایدون شنیدم که جای مهی
همی مردم ناسزا را دهی
چنان دان که نوشیروان قباد
به اندرزنامه چنین کرد یاد
که هر کو سلیحش بدشمن دهد
همی خویشتن را بکشتن دهد.فردوسی.
(1) - عنوان چند کتاب و رساله ای است که از زمان ساسانیان بجا مانده. رجوع به اندرزباد مار سپندان، اندرز اوشنردانا و اندرز خسرو کواتان شود.