انحنا
[اِ حِ] (ع اِمص) خمیدگی و کجی و اعوجاج. (ناظم الاطباء). خمیدگی. (از اصطلاحات فرهنگستان). کجی. اعوجاج. چفتگی. (فرهنگ فارسی معین). بخمی. کوژی. دوتایی. دوتاهی. دولایی. خوهلی. کژی. (یادداشت مؤلف) :
ابیات من چو تیر است از شست طبع من
زیرا یکی کشیده کمانم ز انحنا.مسعودسعد.
- انحنا داشتن؛ خمیدگی و کجی داشتن. (ناظم الاطباء).
- قابل انحنا؛ چیزی که بتوان آنرا کج کرد. (ناظم الاطباء).
ابیات من چو تیر است از شست طبع من
زیرا یکی کشیده کمانم ز انحنا.مسعودسعد.
- انحنا داشتن؛ خمیدگی و کجی داشتن. (ناظم الاطباء).
- قابل انحنا؛ چیزی که بتوان آنرا کج کرد. (ناظم الاطباء).