آب و گل
[بُ گِ] (اِ مرکب، از اتباع)خانه. بنا. زمین.
- آب و گلی در جایی داشتن؛ خانه یا مزرعه ای را در آنجا دارا بودن.
- از آب و گل درآمدن یا درآوردن؛ بسن رشد و بلوغ یا نزدیک به آن رسیدن یا رسانیدن.
|| گاه آب و گل گویند و مراد آب و خاک است :
گر خود از اصل بنگریم او را
آب و گل مادر و پدر باشد.مسعودسعد.
- آب و گلی در جایی داشتن؛ خانه یا مزرعه ای را در آنجا دارا بودن.
- از آب و گل درآمدن یا درآوردن؛ بسن رشد و بلوغ یا نزدیک به آن رسیدن یا رسانیدن.
|| گاه آب و گل گویند و مراد آب و خاک است :
گر خود از اصل بنگریم او را
آب و گل مادر و پدر باشد.مسعودسعد.