انتشار

معنی انتشار
[اِ تِ] (ع مص) گسترده گردیدن و دراز گشتن روز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). طولانی شدن و امتداد یافتن روز. (از اقرب الموارد). دراز گشتن روز. (آنندراج). || فاش شدن خبر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (از فرهنگ فارسی معین). فاش شدگی و پراش و شیوع و شایع شدگی و شیوع یافتگی. (ناظم الاطباء). شیوع. (فرهنگ فارسی معین). || پراکنده گردیدن شتران از غفلت شبان. (منتهی الارب) (آنندراج). || پراکنده گردیدن شتران از غفلت ساربان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پراکندگی. (ناظم الاطباء). (فرهنگ فارسی معین). || دروا شدن نره، یقال انتشر الرجل؛ ای انعظ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). استاده شدن ذکر و قضیب. (غیاث اللغات) (آنندراج). نعوظ شرم مرد. (بحر الجواهر). نعوظ ذکر. (از کشاف اصطلاحات الفنون) : گفت یا رسول الله من دوش پاره ای گوشت بخوردم در میانهء شب مرا انتشار رنجه داشت من گوشت بر خویشتن حرام کردم. (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 2 ص211). || باد گرفتن پی ستور از ماندگی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آماسیدن پا و دست چاروا. (آنندراج). انتفاخ عصب. (از اقرب الموارد). انتفاخ عصب دابه و آن عیبی است. (بحر الجواهر) (از کشاف اصطلاحات الفنون). از عیوبی است که بر اسب عارض می شود و آن انتفاخ عصب است بواسطهء تعب و آن از رسغ تا انتهای زانو را فرامی گیرد و عیب فاحشی است. (از صبح الاعشی ج 2 ص 27). || گسترده شدن شاخه های خرمابن و برگ برآوردن آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). انبساط سعف خرمابن. (از اقرب الموارد). || پراکنده شدن هرچه باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پراکنده شدن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (غیاث اللغات) (آنندراج). افشانده شدن. پراکنده شدن. شیوع یافتن. (فرهنگ فارسی معین). || رفتن در زمین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || آغاز کردن سفر، و از آنست در حدیث: «اللهم بک انتشرت». || گرفتن: انتشرت الشی ء غضّاً. (از اقرب الموارد). || (اصطلاح تصوف) پراکندگی خاطر. تفرقه. (از فرهنگ فارسی معین) :
باز با خود آمدم زآن انتشار
باز دیدم طور و موسی برقرار.
مولوی (مثنوی، از فرهنگ فارسی معین).
|| (اصطلاح طب قدیم) وسیع شدن ثقبهء عنبیه بیش از حد طبیعی. (بحر الجواهر) (از کشاف اصطلاحات الفنون از بحر الجواهر). گشاده شدن ثقبهء عنبیه بیش از حد طبیعی بر اثر ضربتی یا سردردی سخت و جز آن. (یادداشت بخط مؤلف). تفرق الاتصالی بود که اندر طبقهء شبکیه افتد. (ذخیرهء خوارزمشاهی). اتساع چشم بطوری که نور از آن بخط مستقیم خارج نشود. (از تذکرهء داود ضریر انطاکی). اتساع حدقه. (یادداشت بخط مؤلف) :
دانشی کآن فزون ز کار بود
همچو در دیده انتشار بود.سنایی.
|| (اِ) منتشر. نشریه (به صورت جمع): مجلهء آموزش و پرورش از انتشارات وزارت فرهنگ است. (از فرهنگ فارسی معین).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.