انانیت
[اَ نی یَ] (ع مص جعلی)نسبت دادن هر چیزی را بشخص خود و همه [ چیز ] را از خود دانستن. (ناظم الاطباء). منی. (فرهنگ فارسی معین). منیت. (یادداشت مؤلف). منی و خویشتن بینی و نیز هرچه بنده را باشد بخود مضاف گردانیدن چنانکه گویند نفس من و روح من و دل من. (آنندراج). منی و خودبینی و نیز هرچه آنرا بنده بخود مضاف گرداند چنانکه گوید نفس من و روح من و ذات من. و انانیت حق وجودیه است و انانیت ماعدا عدمیه(1)، لان العبد و ما فی یده لمولاه. (از کشف اللغات از کشاف اصطلاحات الفنون). انانیت نزد سالکان شرک خفی است و از همین جاست که بعضی گفته اند انانیت عبارت است از حقیقتی که هر چیزی از بنده بدان اضافه شود، چنانکه گویی نفس من، روح من، و دست من. و تمام اینها شرک خفی است. و در تحفه المرسله آمده که انانیت عبارتست از اینکه حقیقت و باطن تو غیر حق باشد و نفی انانیت عین معنی «لا اله» است و پس اثبات حق در باطن تو در ثانی عین معنی «الا الله» است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). حقیقت بطریق اضافه. (تعریفات جرجانی). || ادعا. (دایره المعارف وجدی). صلف. (یادداشت مؤلف). || خودبینی. خودستایی. خویشتن بینی. کبر. غرور. (از فرهنگ فارسی معین). عجب. (دایره المعارف وجدی). خودخواهی(2): و از حضرت خداوند ندا آید که چون صورت قالب را که دود انانیت از آن برمیخاست درباختی... خاکستر قالب ترا بفرماییم تا در دجلهء رحمت ما اندازند. (مرصادالعباد).
(1) - در متن کشاف اصطلاحات الفنون چ احمد جودت ماعدامیه است، قیاساً تصحیح گردید.
.(دزی ج 1 ص39).
(2) - egoisme
(1) - در متن کشاف اصطلاحات الفنون چ احمد جودت ماعدامیه است، قیاساً تصحیح گردید.
.(دزی ج 1 ص39).
(2) - egoisme