امه
[اَمْهْ] (ع مص)(1) پیمان کردن. (از شرح قاموس). عهد کردن و پیمان نمودن. (از منتهی الارب). امه الرجل امهاً (از باب نصر)؛ عهد کرد و پیمان نمود آن مرد. (ناظم الاطباء). || اُمِهَ الرجل (بطور مجهول)؛ بی عقل گردید آن مرد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
(1) - از باب نصر. (ناظم الاطباء).
(1) - از باب نصر. (ناظم الاطباء).