امل
[اُمْ مُ] (ص) مأخوذ از ام عربی مادر و الف و لام تعریف عربی. چنانکه در ام البنین و غیره هست مانند اَبُل که در تداول عامه مخفف ابوالقاسم و ابوالفضل و غیره است. (از یادداشت مؤلف و فرهنگ فارسی معین). کسی که بآداب و تمدن آشنا نباشد (بیشتر در مورد زنان استعمال میشود). زن شلخته و بد سر و وضع. (فرهنگ فارسی معین). زن عامی و معتقد بخرافات و نادان برسمهای زمان خود. زنی که طرفدار طرز زندگی قدیم باشد.