امتحان

معنی امتحان
[اِ تِ] (ع مص) بیازمودن. (مصادر زوزنی) (ترجمان ترتیب عادل). آزمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آزمایش کردن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). || (اِمص) آزمایش. تجربه. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). آزمون. (فرهنگ فارسی معین) :
در جنب سخاش بحر و کان را
کس قوت امتحان ندیده ست.خاقانی.
چون طبع طفیل آرزو بود
حالیش به امتحان شکستم.خاقانی.
من همی دانستمی بی امتحان
لیک کی باشد خبر همچون عیان.مولوی.
گر جان طلبی فدای جانت
سهل است جواب امتحانت.سعدی.
دماغ خون من چون اشک رنگی بر نمی آید
گر استغنا نگیرد دست و تیغت امتحان دارد.
میرزا بیدل (از آنندراج).
- امتحان تجدیدی؛ اگر شاگردی در بعضی از درسها از عهدهء امتحان برنیاید بار دیگر وی را از همان درسها امتحان کنند و آنرا امتحان تجدیدی گویند. امتحانات تجدیدی مدارس و دانشگاه برحسب معمول در شهریور ماه انجام میگیرد.
- امتحان تستی؛ هرگونه پرسشهای متعدد و کوتاه است که برای آزمایش هوش یا استعدادهای دیگر و یا معلومات افراد تهیه شده باشد(1).
- امتحان داخلی؛ امتحانی که در خود دبستان یا دبیرستان توسط معلمان همان مدرسه انجام می شود. رجوع به امتحان نهایی در همین ترکیبات شود.
- امتحان شفاهی؛ امتحانی که زبانی انجام پذیرد، معلم می پرسد و شاگرد همانجا و در همان موقع جواب میدهد.
- امتحان کتبی؛ امتحانی که معلمان و ممتحنان بطور کتبی و نوشتنی شاگردان را می آزمایند.
- امتحان کردن.؛ رجوع به امتحان کردن در ردیف خود شود.
- امتحان نسج زنده؛ بافت برداری. (فرهنگ فارسی معین).
- امتحان نهایی؛ امتحانی که در پایان سال تحصیلی (خرداد) یا در شهریور بطور رسمی نه داخلی انجام می گیرد.
- امتحان هوش؛ پرسشهایی برای آزمایش هوش کسان.
- امثال: امتحان را گربه نخورده است؛ بر امتحان کردن ضرری مترتب نشود. (از امثال و حکم مؤلف).
|| تفحص و تجسس و تفتیش و جستجو. (ناظم الاطباء). || (مص) نگریستن و تأمل کردن. (منتهی الارب) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). نگریستن در عاقبت کاری. (از متن اللغه). اندیشیدن پایان کار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || روشن و گشاده کردن دل: امتحن الله قلوبهم؛ خدا دلهای آنان را روشن و گشاده کرد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خالص گردانیدن نقره و جز آن به آتش. (از متن اللغه) :
طلق روانست آب بی عمل امتحان
زر خلاص است خاک بی اثر کیمیا.خاقانی.
|| در محنت افتادن. (شمس اللغات) :
گیرم که من از روزگار ماندم
امروز در این حبس امتحانم.مسعودسعد.
دهر از فزعش به پنج هنگام
در ششدر امتحان ببینم.خاقانی.
مروحهء تقدیر ربانی چرا
پر نباشد زامتحان و ابتلا.مولوی.
چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد
همه عمر از غمت در امتحانیم.مولوی.
|| در اصطلاح تصوف آزمایش دل اولیاء بگونه گونه بلاها که از حق تعالی بدان آید. (هجویری، از فرهنگ فارسی معین).
(1) - خود کلمهء تست test انگلیسی و بمعنی آزمایش و امتحان است.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.