الیس
[اَلْ یَ] (ع ص) دلیر. ج، لیس. (منتهی الارب). دلیری که از چیزی نهراسد و چیزی او را مانع نباشد. (از اقرب الموارد). || شتر که هرچند بار کنند بردارد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || مرد پیوسته خانه نشین. (منتهی الارب). آنکه پیوسته در خانه ماند. (از اقرب الموارد). || مرد نیکخوی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، لیس. || مرد زن جلب بی غیرت و آنکه بر وی فسوس کنند. (منتهی الارب). دیوثی که بی غیرت است و او را مسخره کنند. (از ذیل اقرب الموارد). || (اِ) شیر بیشه. (منتهی الارب). اسد. (از اقرب الموارد).
فرهنگ فارسی هم صدا برای اندروید
برنامه فرهنگ فارسی هم صدا یک فرهنگ لغت فارسی به فارسی بر اساس فرهنگ لغت دکتر معین می باشد.
مشاهده جزئیات محصول
