اله
[اَلْ لَ] (ع اِ) نیزهء سخت کوتاه. (مهذب الاسماء). ج، اَلّ، اِلال. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب) (ذیل اقرب الموارد). نیزهء کوچک که پیکان آن پهن باشد. (منتهی الارب). سلاح جنگی آهنین که کوتاه و سر آن تیز است. (از اقرب الموارد). و رجوع به آله شود. || سلاح. (منتهی الارب). ابزار جنگ. (اقرب الموارد). || جمیع آلات جنگ. (منتهی الارب). || چوبی که بر سر آن دو شعبه باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || آواز آب جاری. (منتهی الارب) (از قطر المحیط). || یک بار زدن با نیزه. الطعنه بالحربه. (از ذیل اقرب الموارد)(1).
(1) - در منتهی الارب یک بار آلت زدن معنی شده است.
(1) - در منتهی الارب یک بار آلت زدن معنی شده است.