اکلیلی

معنی اکلیلی
[اِ] (ص نسبی) منسوب به تاج. || گلی که به سر می ریزند. (ناظم الاطباء). || به اکلیل رنگ شده. || نام قرحه ای در چشم. (یادداشت مؤلف). || درزیست در میان استخوانهای سر بر پیش سر بر آن موضع که کنارهء کلاه بر وی نشیند. (ذخیرهء خوارزمشاهی).
- عظم اکلیلی، عظم جبهه؛ استخوانیست فرد قریب به هلالی متساوی القسمه واقع در فوق صورت و قدام جمجمه و آنرا سه سطح و سه کنار است: 1 - سطح قدامی. 2 - سطح خلفی یا مخی. 3 - سطح تحتانی. (از تشریح میرزاعلی صص46 - 48). و رجوع به همان صفحات شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.