اکثریت
[اَ ثَ ری یَ] (ع مص جعلی، اِمص، اِ) بسیاری و افزونی. (ناظم الاطباء). || زیادتی در عدد. بیشتری و کثرت. (ناظم الاطباء). زیادتی در شماره. مقابل اقلیت.(1)(یادداشت مؤلف). بیشتر افراد یک کشور، یک منطقه یا شهر که از جهت زبان، مذهب، یا نژاد با هم وجه اشتراکی دارند، مقابل اقلیت. (فرهنگ فارسی معین).
- اکثریت تام؛ اکثریت مطلق. (یادداشت مؤلف) (از فرهنگ فارسی معین).
- اکثریت مطلقه یا مطلق؛ اکثریت تام. نصف بعلاوهء یک. (از یادداشت مؤلف). تعداد آرایی است که لااقل مساوی نصف به علاوهء یک باشد. (فرهنگ فارسی معین).
- اکثریت نسبی؛ تعداد آرایی است که داوطلبی بدست می آورد بشرطی که زیادتر از آراء داوطلبان دیگر باشد. (فرهنگ فارسی معین).
(1) - Majorite.
- اکثریت تام؛ اکثریت مطلق. (یادداشت مؤلف) (از فرهنگ فارسی معین).
- اکثریت مطلقه یا مطلق؛ اکثریت تام. نصف بعلاوهء یک. (از یادداشت مؤلف). تعداد آرایی است که لااقل مساوی نصف به علاوهء یک باشد. (فرهنگ فارسی معین).
- اکثریت نسبی؛ تعداد آرایی است که داوطلبی بدست می آورد بشرطی که زیادتر از آراء داوطلبان دیگر باشد. (فرهنگ فارسی معین).
(1) - Majorite.