ابشالوم
[اَ] (اِخ) (از اَب، پدر + شالوم، به عبری، سلامت) پسر داود از معکه دختر تلما پادشاه جشور. او بر پدر خویش قیام کرد و پس از جنگی مغلوب گردید و بگریخت و گیسوان بلند او بدرختی پیچیده بدان بیاویخت. در آن حال یوآب یکی از سرداران داود وی را بدید و با چند زخم هلاک کرد. داود بر مرگ او اندوهگین شده و نوحه ها در مرگ پسر انشا کرد. و بعید نمی نماید که دو نام سلامان و ابسال قصهء معروف، تقلیدی از نامهای ابشالوم و سلیمان باشد. والله اعلم بالصواب.