اقمار
[اِ] (ع مص) بدیر کشیدن رسیدگی خرما و میوه چندانکه سرما درآید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || تباه گردیدن شیرینی و حلاوت میوه قبل از آنکه برسد. || اقمار ابل؛ در گیاه بسیار افتادن شتران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || روشن شدن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || در مهتاب گشتن. (آنندراج). بماهتاب درشدن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || چشم داشتن طلوع ماه و درآمدن آنرا. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). چشم داشتن طلوع ماه را. (آنندراج). انتظار کشیدن طلوع ماه و درآمدن آنرا. (اقرب الموارد). || سیراب شدن شتران. (اقرب الموارد): اقمرت الابل؛ رویت من الماء. (اقرب الموارد). || اقمرت الابل؛ تأخر عشاؤها او طال فی القمر. (اقرب الموارد).