ابسار
[اِ] (ع مص) خراشیدن ریش (زخم) را پیش از نضج آن. ناسور کردن ریش. || گشن دادن خرمابن پیش از وقت آن. || خواستن حاجت پیش از وقت. || غوره آوردن خرمابن. || غورهء خرما آمیختن در نبید خرما. || کشتی در دریا بازایستادن. || کندن زمین به ستم گرفته.