اقدام
[اَ] (ع اِ) جِ قَدَم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
چه دشمنی تو که از دست عشق و شمشیرت
مطاوعت بگریزم نمیکنند اقدام.سعدی.
- مزال اقدام؛ لغزشگاه. جائی که قدم ها بلغزد.
چه دشمنی تو که از دست عشق و شمشیرت
مطاوعت بگریزم نمیکنند اقدام.سعدی.
- مزال اقدام؛ لغزشگاه. جائی که قدم ها بلغزد.