اقتران
[اِ تِ] (ع مص) با یکدیگر قرین شدن. (المصادر زوزنی). قرین شدن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن). یار شدن به دیگری. (آنندراج) (منتهی الارب) (صراح اللغه) (ناظم الاطباء) :
با آتشت موازنه وز خاکت ارتفاع
با اخترت مقابله با رایت اقتران.
خواجوی کرمانی.
|| نزدیک شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). نزدیک آمدن. || (اِمص) در تداول، مصاحبت و همراهی و رفاقت. || اتحاد و اتفاق و سازش و پیوستگی. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح هیأت) اقتران یا قران یا مقارنهء دو کوکب و وقوع آن دو در یک درجه و دقیقهء برجی است.
- اقتران کواکب؛ واقع شدن دو و یا چند سیاره در یک برج. (ناظم الاطباء).
|| (اصطلاح منطق) اقتران نزد منطقیان عبارتست از قرینه. چنانچه در اشارات گوید: تألیف صغری و کبری اقتران نامیده میشود و اقتران قسمی از اقسام قیاس است. (کشاف اصطلاحات الفنون). هر تألیف که بصدد استلزام قولی بود اگر مستلزم بود و اگر نبود آنرا اقتران خوانند و آن مؤلف را قرینه خوانند. (اساس الاقتباس).
با آتشت موازنه وز خاکت ارتفاع
با اخترت مقابله با رایت اقتران.
خواجوی کرمانی.
|| نزدیک شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). نزدیک آمدن. || (اِمص) در تداول، مصاحبت و همراهی و رفاقت. || اتحاد و اتفاق و سازش و پیوستگی. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح هیأت) اقتران یا قران یا مقارنهء دو کوکب و وقوع آن دو در یک درجه و دقیقهء برجی است.
- اقتران کواکب؛ واقع شدن دو و یا چند سیاره در یک برج. (ناظم الاطباء).
|| (اصطلاح منطق) اقتران نزد منطقیان عبارتست از قرینه. چنانچه در اشارات گوید: تألیف صغری و کبری اقتران نامیده میشود و اقتران قسمی از اقسام قیاس است. (کشاف اصطلاحات الفنون). هر تألیف که بصدد استلزام قولی بود اگر مستلزم بود و اگر نبود آنرا اقتران خوانند و آن مؤلف را قرینه خوانند. (اساس الاقتباس).