افسر
[اَ سَ] (اِخ) از شعرای فارسی زبان که بدربار عالمگیر پادشاه درآمد و لقب معززخان یافت و در بنگاله درگذشت. از او است:
نمیخواهم که گردد ناخن من بند در جائی
مگر خاری برآرم گاه گاهی از کف پائی.
و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
نمیخواهم که گردد ناخن من بند در جائی
مگر خاری برآرم گاه گاهی از کف پائی.
و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.