اعیانی
[اَ] (ص نسبی) منسوب به عین. در تداول حقوقی بنا و ساختمان را گویند. مقابل عرصه. (یادداشت بخط مؤلف).
-اعیانی خانه؛ بناهای خانه. (ناظم الاطباء).
|| منسوب و متعلق به اعیان. (ناظم الاطباء).
|| آنکه در مادر و پدر شریک باشند و اخیانی بالفتح و سکون خای معجمه بمعنی برادرانی که پدر هریک علیحده و مادر واحد باشد. و علایی بالفتح برادرانی که مادر هریک علیحده و پدر واحد باشد. (آنندراج).
- برادر اعیانی؛ برادر ابی و امی. (از یادداشت مؤلف). از بنوالاعیان آید بمعنی برادران صلبی و بطنی، پدر و مادری تنی. (یادداشت مؤلف). برادر رحمی. (ناظم الاطباء): جلال الدین عبدالرحیم صدر برادر اعیانی مولانا شهاب الدین. (حبیب السیر ج 2 ص 213).
-اعیانی خانه؛ بناهای خانه. (ناظم الاطباء).
|| منسوب و متعلق به اعیان. (ناظم الاطباء).
|| آنکه در مادر و پدر شریک باشند و اخیانی بالفتح و سکون خای معجمه بمعنی برادرانی که پدر هریک علیحده و مادر واحد باشد. و علایی بالفتح برادرانی که مادر هریک علیحده و پدر واحد باشد. (آنندراج).
- برادر اعیانی؛ برادر ابی و امی. (از یادداشت مؤلف). از بنوالاعیان آید بمعنی برادران صلبی و بطنی، پدر و مادری تنی. (یادداشت مؤلف). برادر رحمی. (ناظم الاطباء): جلال الدین عبدالرحیم صدر برادر اعیانی مولانا شهاب الدین. (حبیب السیر ج 2 ص 213).