اعیان
[اِ] (ع مص) بچشمه رسیدن در کندن چاه. (تاج المصادر بیهقی). سوراخ کردن چشمهء آب را، و نقب زدن در قنات. (ناظم الاطباء). حفر کردن تا بچشمه رسیدن: حفرت حتی اعینت؛ ای بلغت العیون. مااعینه؛ ای ما اشد اصابته بالعین. (از اقرب الموارد).